آرتین عزیزمونآرتین عزیزمون، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره
آیلین نازنینمونآیلین نازنینمون، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

آرتین

اندر احوالات 18 ماهگی

1392/8/20 0:37
966 بازدید
اشتراک گذاری

سلام وهزاران درود به دوستان و همراهان همیشگی اول اینکه دلمون برای همتون کلی تنگ شده بود،دوم هم اینکه بالاخره مامانی ما دست از مشغله هاش  و البته یکمم تنبلیاش برداشتو وب ما رو آپ کردComputer

جونم براتون بگه که 16 مهر 92 من 18ماهه شدمو کلی شیطونو شیرین زبون. صبح روز 18 مهر به همراه مامانی وبابایی رفتیم واکسن 18 ماهگیمو زدیم و دیگه از شر واکسنا تا 6 سالگی راحت شدیم. تقریبا از بعد از ظهر تب، درد پا و بی تابیهام شروع شد.شبو هم به همین صورت گذروندم البته تو آغوش گرم مامانی و بابایی چون همش دوست داشتم تو بغل باشم و منو بچرخونن. ولی فرداش حسابی حالم بهتر شد و شیطونیامو از سر گرفتم

 

این روزا کم کم جمله های معنا دار میگم. اسم و رنگ ماشین بابایی رو یاد گرفتم.شعر تاب تاب ابازی، خدا منو نندازی رو میخونم. از 1 تا 5 میشمرم. وقتی میخوام کسی رو تشویق کنم میگم آفرین صد آفرین، هزارو سیصد آفرین. دستو پا شکسته شعر چشم چشم دو ابرو رو میخونموقتی ازم میپرسن چشات چه رنگیه میگم آبی.تاکسی رو میشناسم و میگم رنگش زرده.دست و پای چپو راستو میشناشم.اسمو فامیل خودم ومامانیو بابایی روبلدم

وقتی ازم میپرسن: مامانی بهت چی میگه؟ میگم شَفَش(یعنی نفس). بابایی بهت چی میگه:خوشگلیا(بابایی همیشه بهم میگه پسر خوشگلی یا).ماماما و آقاجون بهت چی میگن: آرتین بالام...

تا یه نی نی رو میبینم میرم جلو و دستمو دراز میکنم طرفش و میگم شلام نی نی.خوبی؟و اگه  خوراکی یا حتی آب داشته باشم تعارفش میکنم. فعلهای بشین، پاشو،بخور، بیا، بپوش، در آر،بده، نکن، بیا،بله و نه رو خیلی قشنگو بجا بکار میبرم و مامانی و بابایی کلی کیف میکنن. وقتی می  می میخوام میگم: می می دَشم( یعنی می می میخوام و مامانی باید بگه چشم). بخوام کسی رو ناز کنم لپشو میگیرمو میگم خوشگل خوشگل و خیلی کارا و حرفای دیگه که مامانی فعلا همینقدر یادش بود که بنویسه...

راستی مامانیو بابایی تصمیم گرفتن روزایی که مامانی میره سر کار منم برم مهد کودک. مامانی هم به تمام مهد هایی که به مسیرمون میخورد سر زد ودر نهایت یه مهدی پیدا کرد که هم به خونمون نزدیکه و هم محل کارش وهم کادرشون خیلی خوبو وظیفه شناسن. منم خیلی خوب با این قضیه کنار اومدم وکلی مربی و نی نیهای دیگرو دوست دارم، کلی بازی میکنمو بهم خوش میگذره Yahولی سخت ترین قسمتش لحظه ی جدایی از مامانی ی که همیشه چند دقیقه ای رو پشت سرش گریه میکنمو اما عکسای روز اول رفتن به مهد کودک:

 


همچنان عاشق پوشیدن کفشای بزرگ هستم، اینم یه نمونش تو خونه آقاجون.راستی این عکس آخرین عکسم تو خونه قدیمی آقاجون بود 

اینم یه روز زیبای پاییزی که رفته بودیم باغ و من برای اولین و احتمالا آخرین بار پفک خوردم 

و این هم از عاقبت اکثر رژهای مامانی

 

پسندها (1)

نظرات (24)

نازنین
15 آبان 92 15:26
چه گل پسر دوست داشتنیو نازی دارین.
خدا براتون نگهش داره.
خوشحال میشیم اگه به ماهم سر بزنید.
لطف داری گلم.چشم حتما

مامان مریم
15 آبان 92 17:13
مبارک مبارک 18 ماهگیت،رهایی از واکسن!،رفتن به مهد..قربونش بشم من پرنس کوچولوی نازو خوش تیپم...چقدراون عکساش با کفشای بزرگ بامزه ست
ممنونم خاله مریم عزیز

مامان شایان(زهرا)
15 آبان 92 18:16
اخی عزیزم انشالله مدرسه رفتن.مامانی چه عجب اومدین ما دلمون تنگیده بود واسه ارتین جوون
ممنونم عزیزم.شرمنده مهربونیای همتون شدیم.ممنون که همیشه به یادمون بودین

مامان الیار
16 آبان 92 14:29
سلام عزیزم
ما با اجازتون لینکتون کردیم اگر شما هم خواستید به ما جواب بدید این ادرسمونhttp://elyaregol.niniweblog.com
ممنونم خاله جان.حتما

مامان آرتین
16 آبان 92 15:51

اتل متل پاورچین
دستمال آبی ورچین
بیا بیا تماشا
بیا به دیدن ما بیا به دیدن ما

چشششششششششششم

مامان هدیه
18 آبان 92 1:44
آفرین صدآفرین هزار و سیصد آفرین
به این میگن یه دختر خوب و حرف گوش کن
شیطونه میگه گاهی اوقات لازمه برات قینانالیخ کنمچون جواب داد
قربون پسملی خوب و باهوش و مودبم بشم
ماشالله به این همه پیشرفت
عکسات قشنگن
اما خواهر اولین بارش بود پفک خورد ولی نمیشه گفت آخرین بارچون ما مامانا هر چقدرم حساس باشیم بعد اینکه رفتن مدرسه هر کاری بخوان میکنن
عزیزم خیلی وقت بودمیخواستم بنویسم ولی احتیاج به یه تلنگر داشتم که تو این تلنگرو زدی ومنم اطاعت امر کردمقربونت برم

ayhan
18 آبان 92 12:11
ماشاالله عمو جون
ممنونم

مسیحا
18 آبان 92 23:33
هر جا که میروم ز غمت دیده پر نم است
هر ماه من ز داغ تو ماه محرم است
یک لحظه بی محبت تو کی کشم نفس
دنیای بی حسین، برایم جهنم است



الهام مامان یسنا
19 آبان 92 17:07
ماشالله گل پسری دیگه مرد شده خدا رو شکر دیگه از واکسن خلاص شده.
عکساش خیلی قشنگ شده قربونش برم که اینقدر شیرین زبونه.
ست بافتنی اش هم خیلی قشنگه خیلی بهش میاد. خوشگل بود خوشگل تر شده.
ممنونم خاله گل.شما خیلی بهمون لطف دارین

مریم مامان نیکان
22 آبان 92 6:19
سلام به دوست جونیمعزیزم خوب شد دست از تنبلی برداشتید وگرنه از دلتنگی میمردمای جانم که آرتین کوچولو میره مهد قربونت برم جیگمل کوچولوی نازمخوشحالم که از شر واکسنها خلاص شدید ی بوس بزرگ تقدیم به پسر گلم
مامانی از طرف آرتین
پاسخ
ممنونم خاله عزیزم
خاله فریبا
25 آبان 92 12:36
ای جونم. آرتین جیگرم. دلم برای عکسهات تنگ شده بود گل شیرین زبون خاله. عاشق اون عکس های با لباسای آبی ات هستم.
مامانی از طرف آرتین
پاسخ
ممنونم خاله گلم
خاله ی آریسا
26 آبان 92 9:40
18 ماهگیت مبارک عزیزم چه آقایی خودش میره مهد بیچاره رژهای مامان
مامانی از طرف آرتین
پاسخ
قربونت خاله مهربون
الناز مامان بنیا
26 آبان 92 14:28
همه چیز مبارکککککککککککککککککککککک
مامانی از طرف آرتین
پاسخ
ممنونم عزیزم
نگاری
27 آبان 92 18:56
ای جونممم خوشگل من عزیزم مهد کودکی شدی؟
مامانی از طرف آرتین
پاسخ
بله خاله جون برخلاف میل مامانی
مرجان مامان آران و باران
28 آبان 92 0:00
به به چه عجببببب 18 ماهگیت مبارک خوشگلممممممممممممممممممم
مامانی از طرف آرتین
پاسخ
ممنونم خاله گلم انشاا... باران خوشگلو به سلامتی در آغوش بگیرین
zohreh
28 آبان 92 9:22
سلام...خیلی اتفاقی وبلاگتو دیدم...وای که چه پسر نازی داری خدا حفظش کنه خیلی هم برام اشناست قیافه اش نمیدونم شاید عکسشو تو عکاسی دیدم...ماشالاه هزار ماشالاه...ببوسشش
مامانی از طرف آرتین
پاسخ
از آشنایی با شما خوشحال شدم.ممنونم لطف دارین
جیران بخشنده
1 آذر 92 11:29
سلام من جیران هستم 14 سالمه و مدتی با وب آرتین جون آشنا شدم پسر خیلی نازی دارید
مامانی از طرف آرتین
پاسخ
ممنونم عزیزم شما لطف داری
دخمل جیگرطلا
20 آذر 92 14:04
با اجازتون ما شما رو لینک کردیم میشه لینکمون کنین؟
مامانی از طرف آرتین
پاسخ
ممنونم.حتما
سارا مامان آرتین
21 آذر 92 12:26
مامانی نمیگی دلمون تنگ میشه کجایین؟؟؟؟
مامانی از طرف آرتین
پاسخ
سارای گلم ما هم کلی دلمون برای شما و آرتین کوچولو تنگ شده.حتما میایم پیشتون
مامان مریم
30 آذر 92 9:54
میان همهمه برگ های خشک پاییز فقط تو ماندی که هنوز از بهار لبریزی روزهای آخر پاییزت پر از خش خش آرزوهای قشنگ ! یلدا مبارک
مامانی از طرف آرتین
پاسخ
ممنونم خاله گلم
مامان بهار
1 دی 92 0:51
عزیزم لبهاتون همیشه خندون و تنتون همیشه سالم یلداتون مبارک
مامانی از طرف آرتین
پاسخ
ممنونم خاله گلم
مامان آیهان
1 دی 92 12:56
ای جونم بخورمت عسلیییییییییییییییییییییییییییییییییی
مامانی از طرف آرتین
پاسخ
ممنونم خاله مهربون
مریم(مامان پرهام)
3 دی 92 19:36
ماشالله ماشالله چه با استعداد تو 18 ماهگی خیییلی چیز بلده. سولماز جون خیلی وقته نیستی دلمون پوکید منتظر خبرای تازه ایم.
مامانی از طرف آرتین
پاسخ
مریم عزیزم خیلی خوشحال شدم وقتی نظرتو دیدم.این روزا بچه داری و سرکار رفتنم یکم سرمو شلوغ کرده.گل پسرمم که همش مریضه و از اول پاییز تا حالا سرماخوردگیش تموم نشده.چشم عزیزم سعی میکنم زود به زود وبمونو آپ کنم.پرهام عزیزم رو حسابی ببوس
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرتین می باشد