آرتین عزیزمونآرتین عزیزمون، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره
آیلین نازنینمونآیلین نازنینمون، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

آرتین

16 ماهگی+مسافرت...

1392/6/8 1:05
834 بازدید
اشتراک گذاری

16 مرداد 92 من 16 ماهه شدمهورا و دو روز بعدش یعنی18 مرداد مصادف با عید سعید فطر ما به همراه داداش امین و داداش فرزین(پسر خاله های عزیزم) و خانمای گلشون رفتیم به یه سفر 1 روزهصبح ساعت 8 راه افتادیم سمت قلعه بابک. توی راه صبحونه خوردیمو ظهر رسیدیم مقصد. هوا بسیار خنک بود و نم نم بارون میبارید. طوری که بدون لباس گرم نمیشد رفت تو هوای آزاد. همچین هوای خنکی وسط مرداد ماه واقعا نعمت بود. جای همه خالی تو اون هوای مطبوع میون جنگلای ارسباران بساط نهارو پهن کردیمبعد نهار راه افتادیم به طرف جلفا و توی راه کلی از مناظر زیبا لذت بردیم.حدودای ساعت 2 نصف شب رسیدیم تبریز

دوشنبه 21 مرداد 92 هم به همراه خاله و عمو پرویز، دادش امین و خاله طراوت، ماماما و آقاجون رفتیم کرج خونه دایی عزیزم سه شنبه هم راه افتادیم سمت شمال و بعد از ظهر رسیدیم نوشهر. بعد از صرف نهار چون تا پایان زمان قانونی برای شنا چیزی نمونده بود تصمیم گرفتیم بریم دریا. مامانی هم که عشق دریاست با ذوقو شوق تمام حاضر شد توی راه بغل مامانی به چنان خوابی فرو رفتم که توپم بیدارم نمیکرد مامانی هم مجبور شد بچه به بغل بشینه ساحل و فقط تماشا کنه یک ربعی از وقت شنا مونده بود که خاله با اصرار منو از مامانی گرفت تا مامانی بتونه بره شنا. شب رو نوشهر موندیم. کلی  هم توی ساحل با شنها بازی کردمو اینور اونور بدو بدو کردم. چهار شنبه صبح بعد از صبحانه دوباره تصمیم گرفتیم بریم شنا و اینبار منم با مامانی رفتم تو آب.اولش یه کم میترسیدم ولی کم کم خوشم اومد و تو بغل مامانی توی آب دستو پا میزدم. کلی هم توجه همرو جلب کرده بودم و کسی نبود که بی تفاوت از کنارم رد بشه و نگه ماشاا... چه پسر نازو خوشگلی برای نهار هم رفتیم جاده 2000 که جای خیلی زیبایی بود میون جنگل. شب دوباره برگشتیم نوشهر. پنج شنبه بعد صبحونه برگشتیم و برای نهار رسیدیم کرج خونه ی دایی. شب رو کرج بودیم و جمعه صبح هم برگشتیم خونه. راستی شمال که بودیم دندون نهمم جوونه زد و سه تا دیگه از دندونامم در حال جوونه زدنن❤شکلکهــای
جالـــب آرویــــن❤ برای همین یه کمی بیتابی میکردم و دوست داشتم همش بغل مامانی باشماین روزا اشتهامم خیلی کم شده،  بعضی از روزا تب و اسهال هم دارم که همش به خاطر دندونامه. دامنه لغاتم هم خیلی بیشتر شده و در کل هر کلمه ای رو که بگن میتونم شکسته بسته تکرار کنم. اولین 2 کلمه ای هم که به زبون آوردم امین دادا (امین داداش) بود.کلمه های دیگه ای که این روزا بیشتر به کار میبرم اینان:

امین دادا: امین داداش

پَزی دادا: فرزین داداش

دَدا: زهرا

طَ: طراوت

آپ: آقا پرویز

سی: سیب

سَ: شلوار

دوغ: دوغ

سو: سوپ

دای دای: دایی

آبات: افتاد

باز: باز کن

دَ: دربیار

شالا: سالار

سِما: سلما

کُلُل: کنترل

و اما عکسای سفر شمال، البته چون وابستگیم به مامانی زیاد شده فرصت چندانی برای عکاسی گیر نیاورد:

اینجا داریم میریم شمال

با اسباب بازیهایی که مامانی برام برداشته بود کلی تو ماشین بازی کردم

آب نبات خوری برای اولین بار

تو ساحل کلی شن بازی کردم

 در طول سفر همیشه و همه جاحافظ سوییچ ماشین و موبایل بابایی بودم

اینجا در حال خوردن پرتغال کوهی تو جاده چالوسم

 اینم از بلال خوردنم برای اولین بار

اینم چند تا دیگه از عکسام تو جاده چالوس

 سفر خیلی خوبی بود و یه آبو هوایی عوض کردیم. امیدوارم که همه ی دوستای گلمون هم همیشه و همه جا خوش باشن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (24)

الهام مامان یسنا
31 مرداد 92 17:51
همیشه به گردش و تفریح. انشالله همیشه خوش باشید.
عکسهای گل پسری خیلی ناز شده مخصوصا اونی که تو صندوق عقب نشسته خیلی بامزه است. ماشالله آرتین شیرین زبون. چقدر کلاهش بهش میاد قربونش برم.
یسنا هم داره دندونای عقبی رو درمیاره همینجوریه تب میکنه و بی قراری. انشالله زودتر این دندونا در بیان این وروجک ها راحت بشن.
ممنونم عزیزم.

مرجان مامان آران
31 مرداد 92 20:39
همیشه به سفر عزیزمممممممممم خیلی خوشگل بود عکساتون
ممنونم خاله مرجان گلم
مامان هدیه
1 شهریور 92 2:36
به به همیشه به گردش و مسافرت
راستی از اون سفر اولیتون خبر نداشتم این وبلاگه خوب جایی شده برا کشف و دانستن ندانسته ها
ما که با هدیه یکی دو قدم جلوتر از شماییم اون قسمت دندونو هنوز موندیم دندونا دراومدن ولی بی تابی و بد اخلاقیش هنوز سره جاشه+بی اشتهایی
عکسا یکی از یکی قشنگتره به خصوص اونی که تو صندلی عقب ماشین خودشو لووووووس میکنه و اونی که با اسباب بازیهاش سرگرمه و اونی که عینک بابایی رو زدهیعنی همه قشنگن

عزیزم بابت اینکه گفتی وبلاگ شده جایی برا کشف ندانسته ها خیلی بهم چسبید و کلی خندیدم.خیلی باحال گفتی.بیتابی آرتین خیلی زیاده.تو شمال بغل هیچ کی نرفت غیر خودم.حسابی خسته شدم.وابستگیش بهم مثل هدیه شده.البته لذت هم میبرم از این وابستگیش.برا همین نتونستم عکسای بیشتری بگیرم.ممنونم عزیزم

مامان مریم
1 شهریور 92 11:50
وای دلمون خواست چه هوایی چه منظره هایی...البته بیشتر خوشگلیه عکسا بخاطر آرتین جوونه...همیشه به گردش عزیزم
ممنونم مریم عزیزم.شما لطف داری
مامان آرتین
2 شهریور 92 2:30
سلام ،همیشه به گردش و مسافرت.معلومه کلی بهتون خوش گذشته
_$$$$___$$$$$$$$$$____$$$$
__$$???$$$$$$$$$$$$$$$$$$$???$$
__$$??$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$??$$
___$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
_____$$$$$¶¶¶$$$$$$¶¶¶$$$$$$$
____$$$$$$¶¶¶$$$$$$¶¶¶$$$$$$$
____$$$$$$$$???¶¶¶???$$$$$$$$
____$$$$$$$????¶¶¶????$$$$$$$
_____$$$$$$????????????$$$$$
_______$$$$$$???????$$$$$$$
_____$$$*****$$$$$$$$********$
_$$$$***********$**************$
$$$$$********** ** **** *********$
$$$$$$$$$****** * **************$
$$$$$$$$$$$*** * ******$$$$$$$$$$
$$$$$$$$$$$*** ** ***$$$$$$$$$$$$
_$$$$$$$$$*** *****$$$$$$$$$$$$$
___$$$$$$*********$$$$$$$$$$$$
_____$$$$************$$$$$$$$$$$
__$$$$$$$$$************$$$$$$$$
_$$???????$$$**********$$????$$$$$$$$
$$???????????$$$*****$$$???????????$$
$$????????????$$$$*$$$$$???????????$
خاله جون مامانم دوتا پست جدید برام تو وبلاگم گذاشته،حوشحال میشم به ما سر بزنی.دوست جونمو از طرف من و مامانی یه بوووووس گنده گن
ممنونم عزیزم.چشم

مریم مامان نیکان
2 شهریور 92 18:17
به به سفر به سلامت اینجور که پیداست حسابی خوش گذشته عکسهای آرتین جان هم یکی از یکی قشنگتر عزیزم اینطور که مشخصه شما در شهر زیبای تبریز زندگی میکنید؟اینطور نیست؟هرجا که هستید شاد و سلامت باشید
ممنونم عزیزم.بله خاله مهربون ما تبریزیم

مامی شایان(زهرا)
2 شهریور 92 18:22
چه منظره های قشنگی...همیشه خوش باشی خاله جوووون
ممنونم عزیزم.شما خم همینطور
مامان آینده مهرگان
3 شهریور 92 2:02
عزیزم امیدوارم لب هات همیشه خندون باشه. مامان آرتین جون منم لینکتون کردم. مرسی
ممنونم عزیزم

آیدا
4 شهریور 92 10:55
سلام
مامانی مگه آرتین خوشگله فارسی حرف میزنه؟
بله عزیزم.البته هر دو زبونو همزمان یاد میگیره

خاله ی آریسا
4 شهریور 92 10:56
ایشالله همیشه به سفر و گردش عزیزم
ممنونم گلم

Piyool (پیووول)
6 شهریور 92 13:36
سلام نی نی ها و مامانای مهربون و بابای سخت کووووووووووش.................ما (piyoooool) اومدیم تا به شما مژده بدیم که وبلاگمون تاسیس شد.............حالا وظیفه شما چیه!.............حتما تشریف بیارین وبمون و از خدماتش لذت ببرید.............حالا ما چیاااااا دارییییم!!..........اگه شیر مرغ تا جووووووووون آدمیزاد!..........شما میتویند اگه دوست داشتید........عکس نی نی تپلیه جوجویی رو بسپارید به ما تاااا ما بهتووووووون یه عکس پستری خوشمل تحویل بدیم.........هوووووووووووووورااااااااااااااااااا!!!...........پس منتظرتوووووووووونییییییییم نی نی ها

_____________**___**
_____________**___**_________*** *
_____________**___**_______**___ ****
_____________**__**_______*___** ___**
______________**__*______*__**__ ***__**
_______________**__*____*__**___ __**__*
________________**_**__**_**____ ____**
________________**___**__**
_______________*___________*
______________*_____________*
_____________*____۰_____۰____*
_____________*_______@_______*
_____________*_______________*
_______________*_____v_____*
______________MMMM______*
______________MMMMM__MMMM
____________*MMMMMMMMMMMMM
_________*___MMMM_M_MMMMMM
_______*______MM__M_M__MMM
______*__________MM_MM_*
_____*__________MMM_MMM_*
_____*_________MMMM__MM_*
____*__________MMM___MMM*
____*___________________*
____*___________________*
___*____________________*
___*____________________*
___*_______________*_*__*
_*________________*__*__*
*________________*___*__*
*__________________*__*__*
_*_________________*_*___*
____*_______________*_*___*

ممنونم.چشم

لیلا
6 شهریور 92 23:08
من الان تو آمپاس شدیدم..!!!!!!!ارتین پشت صندوق عقب ماشین به چی انقد خوب دقت میکنه؟؟؟؟؟؟
عزیزم داره ارسو نگاه میکنه
مامان سهند و سپهر
12 شهریور 92 10:32
عزيزم چه قدر خوب كه رفتين گردش و سفر
خيلي عالي بود
عكسها هم خيلي خوشگل بودن
هميشه به گردش و خوشي
دست ماماني مهربونت درد نكنه بابت عكسها و ثبت يادگاري

ممنونم عزیزم
مامان مهدیس و ملیسا
12 شهریور 92 13:59
خوشحالم بهتون خوش گذشته
ممنونم عزیزم

خاله اریسا خانوم
13 شهریور 92 17:11
سلام عزیزم.ایشالا همیشه خوش باشین. ما هم تازه از شمال اومدیم.خاله جون به وبلاگ منم سر بزنید عکسای مسافرتمو گذاشتم
چشم حتماممنونم عزیزم

شیما مامان شاهین کوچولو
13 شهریور 92 23:27
به به ایشاله همیشه به سفر و شادی ب آرتین جونم هم کلی کیف کردهههههههه
از خنده هاش خیلی خوشم میاد... چقد بانمک میخنده... کلا چشاش بسته میشهههه و لباش تا اخر باز میشهههههههههههه
ممنونم گلم لطف داری
مامان پینار
17 شهریور 92 18:39
همیشه به خوشی و سفر عزیزم.
ممنونم عزیزم

مامی سویل
17 شهریور 92 18:48
افرین به گل پسری ماشاللهالهی همیشه به گردش و تفریح
ممنونم گلم

سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
19 شهریور 92 12:48
عزیز شیرین زبون همیشه به سفر و خوشی
ممنونم عزیزم
مهرناز(مامان آرسام)
21 شهریور 92 23:45
همیشه به گردش جیگملم
ممنونم خاله گلم
مهرناز(مامان آرسام)
27 شهریور 92 0:19
خوش باشید همیشه عزیزمممممممممممممم
مامانی پس بدو بیا عکسای جدید بذار از پسملیمون
ممنونم عزیزم.چشم

آرتین نابغه کوچک
30 شهریور 92 1:51


















مامان کیان کوچولو
31 شهریور 92 13:44
همیشه به سفر و گردش و شادی عزیزم
بهار
3 مهر 92 2:02
سلام
اگه دوس داشتین برای آرتین جون قالب وبلاگ با عکسای خوشگلش درست کنم. خوشحال میشم به این آدرس سر بزنین.
www.ghalebe-weblog.blogfa.com
البته با قیمت مناسب تر از جای دیگه و یه کارت پستال هدیه
ممنونم

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرتین می باشد