پارک ایل گلی
یکشنبه عصر منو مامانی خونه بودیم و حسابی حوصلمون سر رفته بود که خاله نگار زنگ زد و پیشنهاد داد که با هم بریم ایل گلی.مامانی هم با بابایی هماهنگ شد و رفتیم.هوای ایل گلی معمولا تو چله تابستونم که بری خنکه و کلی از آبو هوای مطبوعش لذت بردیم.مطابق معمول آش رشته و آش دوغ سفارش دادیم و من برای اولین بار غدای بیرونو میل کردم و خداییش خیلی هم خوشمزه بود.کلی تو پارک بدو بدو و شیطونی کردم
با دیدن اینهمه تنقلات رنگی رنگی کلی ذوق کردم و دوست داشتم همرو بردارم
این هم پشمکی که بابایی برا مامانی گرفت.البته منم یه کوچولو خوردم ولی خوشم نیومد خدارو شکر
دوشنبه صبح هم مامانی برای ادامه کارای تسویه حسابش باید میرفت دانشگاه که منم با خودش برد و این اولین حضور من توی دانشگاه بود.اینم عکسم تو آزمایشگاه شیمی:
و باز هم ژستی که این روزا تو اکثر عکسا میگیرم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی