اولین 13 به در من (سال 92)
من امسال اولین 13 به در زندگیمو تجربه کردم. پارسال این موقع تو دل مامانی بودم و مامانو بابا
نتونستن برن 13 به در. عوضش امسال حسابی تلافی پارسالو کردنو خوش گذروندن. به نظر
مامانیو بابایی امسال با وجود من بهترینو شیرین ترین 13 به در زندگیشون بود. امسال ما به
همراه چند تا از فامیلا رفته بودیم باغ عمو پرویز. هوا عالی بود و بوی شکوفه ها همه جا رو پر
کرده بود. نهارو تو باغ خوردیم و منم برای اولین بار کباب خوردم و کلی بهم چسبید. بعد از ظهر
هم تصمیم گرفتیم بریم کوهنوردی و رفتیم یکی از روستاهای زیبای اطراف شهر.البته من پای کوه
پیش خاله و بقیه موندم و مامانیو بابایی با داداش امینو خاله طراوت رفتن کوه پیمایی. امروز
خیلی بهم خوش گذشت و کلی بازی کردم. اینم از عکسای اولین 13 به در من
اینم از نهار 13 به درمون که عمو پرویز زحمتشو کشید و خیلی هم خوشمزه شده بود
و بالاخره گره زدن سبزه و آرزوی من برای همه
سیزدتون بدر
دشمناتون در به در
رفقاتون گل به سر
گرفتاریاتون زود بدر
خوشیاتون هزار برابر