من 1 ساله شدم
16 فروردین 1392 من ساله شم ياد گرفتم بخندم و گريه كنم، سپس نشسته و بايستم و حالا حتي مي تونم راه برم.بابام میگه مرد شدی ، خوشگل من ناز شدی. مـامـان میـگه فـدات شم قربون اون چشات شـم. یک سـال گذشت اومــدی، بـرای مـــا همــدمـی. قــــراره یک ســـاله شی، عــاقل و بــالـنده شی. امسال برای من 2 تا جشن تولد گرفتیم. اولی رو پنجم فروردین با خونواده مامانی و دومی رو 16 فروردین با خونواده بابایی از اونجایی که مامانی و بابایی دوست داشتن جشن تولدم خاص باشه تصمیم گرفتن که جشن روز 5 فروردینو توی باغ عمو پرویز و تو هوای خوب بهاری میون شکوفه ها برگزار کنن. اینم از...
نویسنده :
مامانی از طرف آرتین
4:29