آرتین عزیزمونآرتین عزیزمون، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره
آیلین نازنینمونآیلین نازنینمون، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

آرتین

یک روز خوب تو خونه عمو حمید

1391/12/11 1:40
1,141 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز مامانی با زن عمو هماهنگ کرده بودن که صبح که بابایی میره سر کار ما رو هم ببره خونه

عمو. بابا جونم یه کم کار داشت و ساعت 12 مارو برد اونجا. من با دیدن هدیه جون کلی ذوق کردم HelloYah

و همش دوست داشتم برم پیشش و باهاش باری کنم

ولی نمیدونم چرا تا بهش نزدیم میشدم یا فرار میکرد  یا گریه 

من دیروز کلی بازیو شیطونی کردم 

اولش زن عمو یه کم بهم پاپ کورن داد و من کلی خوشحال شدم

بعد که مامانیو زن عمو گرم صحبت بودن متوجه شدن که من غیبم زده و رفتم نشستم جایی که

عاشقشم و دارم برا خودم بازی میکنم

آخه هدیه جون مگه من لولو خورخورم که همش از دستم فرار میکنی.بیا پایین بازی کنیم...

 

راستی من دیروز عاشق برس زن عمو شده بودم و از اول تا آخر شب تو دستم بود...

 

اینجا هدیه غافلگیر شد و دید که کنارشم

و تا خواستم موهاشو شونه کنم فرارو بر قرار ترجیح داد

و اما مبل گردی من...

اینجا هم به دنبال راهی برای رسیدن به هدیه هستم که غافلگیرش کنم

 

اینجا هم چشمم افتاد به کالسکه هدیه و با خودم گفتم برم یه نگاهی بهش بکنم شاید نیاز به

تعمیر داشته باشه


  

  

 اینجا هم دارم با عروسک هدیه جون بازی میکنم

زن عمو جونم خیلی مهربونه و هرچی که میخواستم بهم میداد و اینجا هم دارم با دوربینش

بازی میکنم 

 

 و اینم یه چرت نیم ساعته که عصری منو هدیه زدیم 

دیروز کلی بهمون خوش گذشت و شد یکی دیگه از خاطره های خوبمون. زن عموی گلم ممنون به خاطر زحمتاتماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان هدیه(زن عمو)
10 اسفند 91 13:58
سلام عسیسم...الهی فدای چشات بشم خوشحالم که بهت خوش گذشته بابت بداخلاقیهای هدیه من ازت معذرت میخوام خوش اخلاق من مامانی هم خوب ازت عکس گرفته ها عسیسم بازم منتظرم از این کارا زیاد بکنین
مامان کیان کوچولو
11 اسفند 91 15:30
ای جونم سلام خاله چقدز بهتون خوش گذشته .. خیلی خوبه مامانی حسابی تخلیه ی انرژی کردن این نی نی های بامزه هاااااااا خونه ی زن عمو رو حسابی زیختی به هم آرتین جونی
خاله فریبا
12 اسفند 91 12:55
اخی جیگر هردوتونو چقدر چشمهای نازی دارین جیگرای من من عاشق اون عکسی شدم که هدیه بالای لباسشویی و آرتین منتظرشه
مامان نیکان
13 اسفند 91 18:15
الهی بگردم چه روز جالب و هیجان انگیزی به خصوص که گل پسرمون به دنبال هدیه جون و او هم فراری .... عکسی که یکدفعه هدیه رو غافلگیر کردید خیلی بامزه بودفدای دو تا عروسک ناز
نگاری
14 اسفند 91 0:17
ای جونم خوردنی من چه قدر خوشگل شده عکسات مبل گردیت تو حلقم من موندم دختر عموت چرا اخه از دستت فرار می کنه
مامان حمید کوچولو
17 اسفند 91 11:46
مامانی آرتین راه میره؟...ماشالا ای باباتوهم مثل حمید ما همش تودستشویی هستی خیلی دوست دارم
مامان سمی
19 اسفند 91 9:06
چه عکسهای خوشگلی قربون این دوتا فرشته ناز و شطون که با دیدنشنون ضعف کردم
سارا مامان آرتین
19 اسفند 91 18:21
ای جونم ماشالا به این پسر ددرییییییییییییی عجب زن عموی باحالی ... بعد از دیدن صحنه پاپ کورن ها چیکار کرد... هدیه خانوم شماهم از خدات باشه آرتین خانمون بیاد پیشت... زنده و سلامت باشن هر دوتاشووون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرتین می باشد