اواین سیبی که خوردم
راستش من سیب رو بیشتر از هر میوه ای دوست دارم. البته بیشتر دوست دارم یه سیب
درسته بدن دستم و خودم اونو به دندون بکشم.
راستی یه خبر: 27 آذر یکی از دندونای پیشین بالاییم در اومد. البته لثه های بالاییم ورم کردن و
انگار قراره چند تا دندون دیگه همزمان در بیارم برا همین یه مدتیه خیلی بیتابی میکنم. مخصوصا
شبا هر 1 ساعت بیدار میشم و گریه میکنم. اینم بگم با اینکه مامانیم ادعا میکنه خواب باباجونم
خیلی سنگینه ولی شبا تا گریه میکنم باباییم سریع بیدار میشه و منو بغل میکنه، ناز میکنه و
میگردونه تا آروم بشم و خوابم ببره. بابایی مهربونم خیلی ازت ممنونم با اینکه صبح ها زود بیدار
میشی و میری سر کار، شبا چند بار به خاطر من و کمک به مامانیم بیدار میشی. من و مامانم
عاشقتیم تا ابد
اینم چند تا از عکسای من در حال خوردن سیب
و این هم اولین سیبی که خوردم. اونم اینجوری: