شازده کوچولوی 21 ماهه
16 دی ماه 1392 من 21 ماهه شدم
متاسفانه یکی دو هفته است که بد جوری سرماخوردم و حدود 1 هفته تبم کمتر از 39 و 40 نمیشد. قطره و شربت و شیاف کودکان دیگه اثری نداشت. بابایی شیاف تب بر خارجی خرید ولی اونم اثر نکرد. دکتر برام شیاف استامینوفن بزرگسالان نوشت که بهتر از بقیه بود و تبمو کم میکرد. روز های خیلی سختی بود، کلی بد اخلاق شده بودم و لب به غذا نمیزدم. فقط دوست داشتم بغل مامانی باشم و بعضی وقتا هم بابایی. تو این مدت مامانی تعطیل بود و شبو روز بهم میرسید. متاسفانه مامانی هم شدیدا سرما خورده بود ولی با این حال بعضی شبا تا خود صبح چشم رو هم نمیذاشت که مبادا تبم بالا بره...
به هر حال به لطف خدا کم کم بهتر شدم و شیطونیامو از سر گرفتم
اینجا مشغول حل جدول بابا جون هستم
اینجا هم ظرف جبوبات رو تو خونه ماماما (مامان مامانی) خالی کردم و کلی دارم لذت میبرم
آرزویم این است:
که دلت خوش باشد
نرود لحظه ای از صورت ماهت لبخند
نشود غصه کمی نزدیکت
لحظه هایت همه زیبا و قشنگ
از خدا خواهم که تو را سالم و خوشبخت بدارد همه عمر و نباشی دلتنگ ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی