نامگذاری
روز دوم تولدم بعد از مرخص شدن از بیمارستان رفتیم خونه بابا مقصود که قراره من بهش بگم بابا جون.همه خونواده مامانی و بابایی اونجا بودن. تا وارد خونه شدیم یه گوسفند چاق و چله برام قربونی کردن و همه اومدن پیشوازمون و من فهمیدم که آدم خیلی عزیز و مهمی هستم ... چون اون روز همه خونواده مامانی و بابایی حاضر بودن مراسم نامگداری منو راه انداختن و بابا جون تو گوشم اذان گفت و اسم آرتین برام انتخاب شد. اینم بگم که آرتین یعنی پاک و مقدس.ممنونم ار مامانی و بابایی خوبم که اسم به این قشنگی رو برام انتخاب کردن ...
نویسنده :
مامانی از طرف آرتین
0:53